Rahgozar Hamid Hami





رهگذر

    متن آهنگ رهگذر از حمید حامی

    باز یه غروب آشنا
    رو سایه های بی صدا
    باز یه غریب رهگذر
    نمی دونه میره کجا
    راهی به فردا نداره
    پنجره رو کم میاره
    وقتی به بن بست میرسه
    یه خط رو دیوار میذاره
    رو سایه تنها می مونه
    می خواد بره نمی تونه
    کاشکی می شد بیاد خونه
    کدوم خونه بی همخونه
    باز یه غروب آشنا
    رو سایه های بی صدا
    باز یه غریب رهگذر
    نمی دونه میره کجا

    با آیینه حرف می زنه
    بهش میگه کی با منه
    دست روی دستش میذاره
    تو فکر غم شمردنه
    یه دست آشنایی نیس
    تو خونه ردپایی نیس
    حتی دریغ از یه صدا
    گریه که هم صدایی نیس
    گریه که هم صدایی نیس

    رو سایه تنها می مونه
    می خواد بره نمی تونه
    کاشکی می شد بیاد خونه
    کدوم خونه بی همخونه

    باز یه غروب آشنا
    رو سایه های بی صدا
    باز یه غریب رهگذر
    نمی دونه میره کجا


    با آیینه حرف می زنه
    بهش میگه کی با منه
    دست روی دستش میذاره
    تو فکر غم شمردنه
    انگار نه انگار که سحر
    برنمیگرده از سفر
    دوباره آفتاب میزنه
    اگه تو باشی پشت در
    اگه تو باشی پشت در


    رو سایه تنها می مونه
    می خواد بره نمی تونه
    کاشکی می شد بیاد خونه
    کدوم خونه بی همخونه

    باز یه غروب آشنا
    رو سایه های بی صدا
    باز یه غریب رهگذر
    نمی دونه میره کجا

    ترانه سرا : فریبا وکیلی
  • Composer : Mohammadreza Cheraghali
  • Arranger : Mohammadreza Cheraghali
  • Poet : Friba Vakili



Download Rahgozar Hamid Hami