Mastieh Roya Banan





مستی رویا ( آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود )

    متن آهنگ مستی رویا ( آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود ) از بنان

    آمد ، آمد امّا در نگاهش ، آمد امّا در نگاهش آن نوازش ها نبود
    چشم خواب آلوده اش را ، مستی رویا نبود

    نقش عشق و آرزو ، نقش عشق و آرزو از چهره ی دل ، شسته بود
    عکس شیدایی ، در آن آیینه ی سیما نبود

    لب ، همان لب بود ، لب ، همان لب بود ، امّا بوسه اش گرمی نداشت
    دل همان دل بود ، امّا مست و بی پروا نبود

    در دل بیزار خود ، در دل بیزار خود چز بیم رسوایی نداشت
    گرچه روزی ، گرچه روزی هم نشین ، جز با منِ رسوا نبود

    در نگاه سرد او ، در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود
    برق چشمش را ، نشان ، از آتش سودا نبود

    دیدم ، آن چشم درخشان را ، ولی در این صدف
    گوهر اشکی که من می خواستم ، پیدا نبود

    بر لبِ لرزان من ، فریادِ دل ، خاموش بود
    آخر آن تنها امید جان من تنها نبود ، آخر آن تنها امید جان من تنها نبود ، تنها نبود

    جز من و او ، دیگری هم بود ، امّا ای دریغ
    آگَه از دردِ دلم، زان عشقِ جان فرسا نبود

    ترانه سرا : ابوالحسن ورزی
  • Composer : Homayoon Khorram
  • Poet : ابوالحسن ورزی



اUpload Mastieh Roya