Haji 2 Faramarz Asef





حاجی 2

    متن آهنگ حاجی 2 از فرامرز آصف

    مبارک من کجام؟

    اینجا حاجی
    اینجا حاجی
    چند روزیه خواب می‌بینی
    بگو ببینم حال شما چطوره
    آخ مزاج امسال شما چطوره؟

    وای وای
    وای وای
    چی بگم که چی شدم
    چی بگم که چی شدم

    خوب بودم بد شدم

    بد بودم بهتر شدم
    اولش بهتر شدم
    و بعدش یهو بدتر شدم
    و تو عالم بهتر شدن
    یواش‌یواش یواش‌یواش

    بدترتر از بدتر شدم

    وایییییییییییییی
    طبق امار دقیق تو دفتری دفتری
    دفتری در ثبت و اسناد محل
    ده دوازده سال پیش از مملکت خارج شدم
    نذر کردم واسه یک لقمه نون و یه مدرک مهندسی
    نذر بیجا کردم و آواره دنیا شدم

    حاجی بنده چی بودم
    حاجی بنده چی شدم
    چاکرت در یک زمان، یک زمان ،
    یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدم

    اِ، پس می‌گی در یک زمان، یک زمان، یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدی

    یه روز از سر پل تجریش یا ونک
    بگی نگی همچین کم کمک
    پای پیاده نم نمک
    گاهی سوار قاطرک
    و گاهی به پشت اون خرک
    میون دو صد هزار سرک
    این چاکر آزرده دل
    با شکوه از دست فلک

    یه سری به صحراها زدم
    یه دلی به دریاها زدم
    لورنس صحراها شدم
    و کلمبوس دریا شدم

    اِ، یه سری به صحراها زدی
    یه دلی به دریاها زدی
    یه چیزی وسط صحرا شدی
    ویه چیزی وسط دریا شدی

    آخ جاه و جلال پیشکشتون
    مال و منال ارزونیتون
    یا بیشترک و یا کمترک
    فرق نداره به درک
    وقتی میشی زهره ترک

    یه سری به صحراها زدم
    یه دلی به دریاها زدم
    لورنس صحراها شدم
    و کلمبوس دریا شدم

    منی که از منی که از
    منی که از سمفونی
    وزوزو وزوزوز زنبور سیاه
    در گوشم و
    از زهر مار و نیش عقرب
    با صدای نی لبک
    وسط کویری از نمک
    تو بازی چرخ و فلک
    اونم بدون شاپرک
    می ترسم می لرزم می‌میرم
    سینه سپر کردم و صبر کردم و
    دوری زدم و با کمک ایزد دانا و توانا
    در حدود یه دو ماهی نه دو سالی
    چی بگم یکی دو سه سالی
    رو زمین تو آسمون
    چهار دست و پا
    با چنگ و دندون
    یه نفس
    دویدم، چریدم، خزیدم، پریدم
    دویدم و دویدم به شهر غم رسیدم
    اما دلم تو این شهر طاقت غم نداره
    حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    اینور قر بدم یار گله داره
    کی تو شهر فرنگ حوصله داره
    اونور قر بدم نقل و نبات نیست
    حاجی درد دلم رو هیچ دوا نیست

    اما تو شهر فرنگ
    اما تو شهر فرنگ
    فصل اول
    پمپ بنزین و زمین و ظرفشویی
    فصل دوم با جک و چرخ و اوتول آشنا شدم
    کی میگه کی میگه رانندگی در دوره سازندگی کار بده
    چاکرت، چاکرت با اون هم بالندگی راننده‌ای قابل شدم
    فصل سوم که نگو

    فصل سوم که نگو
    فصل سوم با حصول یک گرین کارت، گرین کارت، گرین کارت تمیز
    این حقیر این حقیر از دست آجودان محل راحت شدم
    قصه اینجا که رسید
    جون ما به لب رسید
    نذر ما ادا شد و
    فصل چهار از راه رسید

    نذر ما ادا شد و
    فصل چهار از راه رسید
    اما تو فصل چهار
    اما تو فصل چهار
    فصل چهارم
    ضمن کسب مدرکی، مدرکی،
    مدرکی در رشته مهندسی

    جان نثار، جان نثار در جامع جمع امور
    دکتری، دکتری، دکتری، دکترتر از دکترشدم

    حاجی بنده چی بودم
    حاجی بندی چی شدم
    چاکرت در یک زمان یک زمان
    یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدم

    وای وای چطور شد؟
    بذار ببینم چطور شد
    وای وای چطور شد؟
    آخ آخ آخ ولوشد
    وای وای چطور شد؟
    نه نه، نه نمیگم چطور شد

    وای وای چطور شد؟
    آخه چیکار داری چطور شد

    وای وای چطور شد؟
    حاجی شمسی خانم قدسی خانم بابا شمسی خانم ولو شد

    سلام حاجی جون
    رفته بودم مانیکوریست
    بعدم پیش ادی توریست
    وا
    دست دست
    بعدم پیش معلمم

    که درس میده رقص توییست
    وا
    دست دست

    رفته بودم مانیکوری
    بعدم پیش ادی توریست
    بعدم پیش معلمم

    که درس میده رقص توییست
    عجب عجب
    تو سرسرای این شهر
    هرجا قدم گذاشتم
    هر جا سرک کشیدم
    جز اسم تو ندیدم
    شمع محل تو بودی
    سپیده صبح تو بودی
    حاجی جون من تو بودی
    وای حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    آخه این کمره
    یا فنره
    حاجی این فنره یا شاه فنره
    وعده ما تهرونجلس نبش در لوس‌انجلس
    چی شد
    تهرانجلس نبش در لوس‌انجلس
    جون


    به هر حال به هر حال

    به هر حال به هر حال

    بعد عمری
    توی این شهر
    هی از این شاخه به اون شاخه پریدن

    و به جایی نرسیدن

    جون این مخلص بیچاره بیمایه کم پول گرفتار به لب آمد
    و دو امر متضاد و متفاوت به حقیر گشت مسلم:
    یا بدون هنر و کوشش و جدیت و تدبیر عمل کاری حسابی توی این شهر نتوان یافت
    یا که با پشت هم اندازی، دغل سازی و خود سازی و خر کردن مردم
    بخور از جیب همه آبی و نانی و هماندم بفرست یه صلواتی به روان پاک این مردم دلخسته اواره کم پول گرفتار

    حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    اینور قر بدم یار گله داره
    کی تو شهر فرنگ حوصله داره
    اونور قر بدم نقل و نبات نیست
    حاجی درد دلم رو هیچ دوا نیست

    بسه بسه بسه خسته‌ام

    بسه بسه بسه خسته‌ام

    مبارک مبارک

    اگه حاجی از راه برسه و سلام و علیکی بکنه و با این و با اون دم بزنه

    جون من بگو

    مرگ من بگو

    به ما نمیگن حاجی یه تکون

    نه نمیگن حاجی یه تکون

    به ما نمیگن حاجی دو تکون؟

    نه نمیگن حاجی یه تکون

    وعده ما تهرانجلس

    نبش در لوس‌انجلس

    اونجا چه حالی دارم

    حال با صفایی دارم

    وعده ما تهرانجلس

    نبش در لوس‌انجلس

    اونجا چه حالی دارم

    حال با صفایی دارم



Download Haji 2 Faramarz Asef