Karevan Banan





کاروان

    متن آهنگ کاروان از بنان

    همه شب نالم چون نی که غمی دارم
    دل و جان بردیاما نشدی یارم
    با ما بودی بی ما رفتی
    چون بوی گل به کجا رفتی
    تنها ماندمتنها رفتی

    چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود
    دور از یارمخون می بارم

    فتادم از پا به ناتوانی
    اسیر عشقمچنان که دانی
    رهائی از غم نمی توانم
    تو چاره ای کن که میتوانی
    گر ز دل برآرم آهی
    آتش از دلم خیزد
    چون ستاره از مژگانم
    اشک آتشین ریزد

    چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود
    دور از یارم خون می بارم
    نه حریفی تا با او غم دل گویم
    نه امیدی در خاطر که تو را جوبم

    ای شادی جانسرو روان
    کز بر ما رفتی
    از محفل ماچون دل ما
    سوی کجا رفتی؟

    تنها ماندم ، تنها رفتی
    چو ن بوی گل به کجا رفتی؟
    به کجائی غمگسار من
    فغان زار من بشنوبازآ

    از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو
    بازآ بازآ سوی رهی
    چون روشنی از دیده ما رفتی
    با قافله باد صبا رفتی

    تنها ماندم ، تنها ماندم.....

    ترانه سرا : رهی معیری
  • Composer : مرتضی محجوبی
  • Arranger : Javad Maroufi
  • Poet : Rahi Moayeri



اUpload Karevan