Mano Khamooshi Dariush Rafiee





منو خموشی

    متن آهنگ منو خموشی از داریوش رفیعی

    کو آن محفل مستی کو آن باده پرستی
    همچون خم بشکسته، افتاده ز جوشم من

    کو آن سوز دل من کو آن پرتو روشن
    در گوشه تنهایی، چون شمع خموشم من

    کو آن دلبر فتنه گرم کو آن سینه پر شررم
    کو آن مستی و بی خبری کو آن دیده پر گهرم

    چون یاد آرم، زعتاب جانان دل من لرزد
    چون آن بحرم که به یاد طوفان دل من لرزد

    کو آن شب و بیداری ها کو آن
    می و میساری ها کو شب بی سحرم

    کو اشک سحرگاه من کو آن
    غم جانکاه من کو دل پر شررم

    *****

    روزی ز رسوایی، ز رسوایی
    ز خود گرچه بیگانه بودم
    به عشق خود افسانه بودم

    بودم ز بی تابی، ز بی تابی
    چو اشکی که از دیده ریزد
    چو آهی که از سینه خیزد

    آن دوره بی خبری شد سپری
    زان جلوه شام و سحر کو خبری

    آن گرمی زندگیم شد به کجا
    زان فتنه، فتنه گرم کو اثری

    *****

    میتپد دلم به یاد آرزوی گمگشته
    زنده ام کنون یه یاد خاطرات بگذشته

    آن گذشته های من چون سراب بی پایان
    میبرد به سوی خود دل که گشته بی سامان



اUpload Mano Khamooshi