Ghese Mahtab Said Mahdavi By Shahram Shabpareh Shahram Shabpareh





قصه مهتاب سعید مهدوی

    متن آهنگ قصه مهتاب سعید مهدوی از شهرام شب پره

    بالا رفتم روی ابرای سیاه
    سراغ خونه خورشیدو گرفتم
    به در خونه خورشید رسیدم
    خوبی عشق تورو با همه گفتم
    پر کشیدم روی هر شاخه نشستم
    چسمه بودم تا به رودخونه رسیدم
    دنبال باغ توی صحرا دویدم
    از سحر قصه مهتابو شنیدم

    یه روزی از این روزا
    از تن ابر سیاه
    میشه قطره هات جدا
    میشه قطره هات جدا
    رو پر فرشته ها تورو با خود میاره
    دستای خوب تو رو توی دستام می ذاره
    تو از اون حریر مهتاب
    گرمی خورشید و با خود میاری
    با یه دنیا مهربونی و صفا
    میون کلبه من پا می ذاری
    می دونم می دونم می دونم

    می دونی تو دیگه ابرای سیاه
    نمی تونن پیش ما با بذارن
    نمی تونن تو رو با خود نبرن
    نمی تونن منو تنها بذارن
    تو از اون حریر مهتاب
    گرمی خورشید و با خود میاری
    با یه دنیا مهربونی و صفا
    میون کلبه من پا می ذاری
    می دونم می دونم می دونم



اUpload Ghese Mahtab Said Mahdavi By Shahram Shabpareh