Faryad Rojeh





فریاد

    متن آهنگ فریاد از روژه

    نفس نفس تو سینه اکسیژن های کینه فصل غبار اندوه بر چهره ی اینه
    بزن داری هم قصه از پنجره فریادی تا اخرین نفس ها فریاد بزن ازادی
    وقت فریاد وقت فریاد وقت گریز از ریشه وقت رفتن وقت رفتن یه کالسکه در بیشه
    وقتی زنجیر پای از رویام و از ریشه جونه های فردا پوسیده شد از ریشه
    فریاد بزن فریاد فریاد بزن فریاد فریاد بزن فریاد فریاد بزن فریاد

    چه غریبه دلهای ما همه کوچه حرفای ما بی ستاره تو این دنیا میرن تنها میریم تنها
    به طلسم شب اسیریم که پا بسته هرجا میریم من و تو در خواب پرواز تو قفس اخر میمیریم تو قفس اخر میمیریم
    فریاد بزن فریاد فریاد بزن فریاد فریاد بزن فریادفریاد بزن فریاد

    وقتی در ذهن لحظه خمیزه های تکرار حقیقت هر صدا میمیره زیر اوا
    بشکن سد سا کوتاه تو ای سیل خروشان یواش که جاری شد چو چشمه های جوشان
    وقت فریاد وقت فریاد وقت گریز از ریشه وقت رفتن وقت رفتن یه کالسکه در بیشه
    وقتی که در نزدیک شهر عشقی نمونده باقی تولدهایی
    واسه مرگ عاشقی چه غریبه دلهای ما همه کوچه حرفای ما بی ستاره تو این دنیا میرن تنها میریم تنها به طلسم شب اسیریم که پا بسته هر جا میریم من و تو در خواب پرواز تو قفس اخر میمیریم تو قفس اخر میمیریم
    فریاد بزن فریادفریاد بزن فریاد فریاد بزن فریاد فریاد بزن فریاد



اUpload Faryad