Gholha NO:500 By Homeyra Homeyra





گلهای شماره 500

    متن آهنگ گلهای شماره 500 از حمیرا

    پانصدمین برنامه گلهای رنگارنگ
    در این برنامه ارکستر گلها
    اثری از پرویز یاحقی را با آوای گرم حمیرا
    آمیخته با کلامی از بیژن ترقی
    و همکاری مجید نجاهی و جهانگیر ملک
    به سعم می رساند
    رهبر ارکستر جواد معروفی
    غزل آواز و اشعار متن برنامه از عماد خراسانی و بیژن ترقی
    گوینده روشنک

    یارب این مرغ بهشتی ز گلستان که بود؟
    این به رخ تازه تر از لاله ز بستان که بود؟
    از شمیم نفسش خانه ابیراگین شد
    یارب این قالیه گو شمع شبستان که بود؟

    ای بهار نو رسیده
    سبزه های نو دمیده
    ای چمن ای لاله ای گل
    ای غزالان رمیده
    آن بهار هستی ام کو؟
    مایه سرمستی ام کو؟
    ای نسیم پیک صحرا
    آن امید هستی ام کو؟

    ای بهشت مرگ گلشن
    آن بهشت روی من کو؟
    ای شما وحشی غزالان
    خوش نگه آهوی من کو؟
    آن بهار هستی ام کو؟
    مایه سرمستی ام کو؟
    ای نسیم پیک صحرا
    آن امید هستی ام کو؟

    نوبهاری بود و ما
    از میان شاخه ها
    در جستجوی هم
    سر می کشیدیم
    دشت و صحرا بود و ما
    همچنان پروانه ها
    از دامن گلها
    پر می کشیدیم

    پای هر زیبا گلی
    در سایه هر گلبنی
    بنشسته بودیم
    فارغ از رنج نمان
    دور از غم بیگانگان
    تنها به هم
    دل بسته بودیم
    در عالم دلبستگی
    پیوسته بودیم

    نوبهاری بود و ما
    از میان شاخه ها
    در جستجوی هم
    سر می کشیدیم
    دشت و صحرا بود و ما
    همچنان پروانه ها
    از دامن گلها
    پر می کشیدیم

    دلم آشفته آن مایه ناز است هنوز
    مرغ پر سوخته در پنجه باز است هنوز
    جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید
    دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز
    گرچه بیگانه ز خود گشتم و دیوانه ز عشق
    یار عاشق کش و بیگانه نواز است هنوز

    گرچه هرلحظه مدد می دهدم چشم پر آب
    دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز
    همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
    قصه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
    گرچه رفتی ز دلم حسرت روی تو نرفت
    در این خانه به امید تو باز است هنوز
    این چه سوداست عمادا که تو در سر داری؟
    این چه سوزیست که در پرده ساز است هنوز؟

    ای بهار نو رسیده
    سبزه های نو دمیده
    ای چمن ای لاله ای گل
    ای غزالان رمیده
    آن بهار هستی ام کو؟
    مایه سرمستی ام کو؟
    ای نسیم پیک صحرا
    آن امید هستی ام کو؟

    ای بهشت مرگ گلشن
    آن بهشت روی من کو؟
    ای شما وحشی غزالان
    خوش نگه آهوی من کو؟
    آن بهار هستی ام کو؟
    مایه سرمستی ام کو؟
    ای نسیم پیک صحرا
    آن امید هستی ام کو؟

    نوبهاری بود و ما
    از میان شاخه ها
    در جستجوی هم
    سر می کشیدیم
    دشت و صحرا بود و ما
    همچنان پروانه ها
    از دامن گلها
    پر می کشیدیم

    پای هر زیبا گلی
    در سایه هر گلبنی
    بنشسته بودیم
    فارغ از رنج نمان
    دور از غم بیگانگان
    تنها به هم
    دل بسته بودیم
    در عالم دلبستگی
    پیوسته بودیم

    نوبهاری بود و ما
    از میان شاخه ها
    در جستجوی هم
    سر می کشیدیم
    دشت و صحرا بود و ما
    همچنان پروانه ها
    از دامن گلها
    پر می کشیدیم



اUpload Gholha NO:500 By Homeyra