Ye Ghesseh Alireza Eftekhari





یه قصه

    متن آهنگ یه قصه از علیرضا افتخاری

    نی و نای چوپون
    سحر خروس خون
    ابرای بیابون
    می گن تو قصه بودی

    همه رودخونه ها
    دشت گلپونه ها
    حتی کوه و صحرا
    همه می دونن که تو بودی که غزل های شب جدایی رو سرودی

    دیگه از شهرتو
    سر شب یا سحر
    تا خبردار بشی
    رفته ام بی خبر

    نمی خوام قصه مون دوباره آفتابی شه
    آسمون نگات برای من آبی شه

    نمی گم قصه مو
    که دلت خون می شه
    خوب اگه بشنوه
    دیگه هامون می شه

    یادته اون روزا
    هر کجا
    چون دو دلداده با هم بودیم

    دلم اندازه یه بیابون که نیست
    درد من ای خدا از تو پنهون که نیست

    مثل پروانه ها
    ما رها
    غافل از رنج عالم بودیم

    دل دیوونه چون شب زده ها سایه به سایه توی راه تو بود
    یه معما شده که این جدایی کار من یا که گناه تو بود

    حالا هر چی که بود
    حالا هر چی که هست
    از تو هر خاطره
    تنها دل ما شکست



Download Ye Ghesseh Alireza Eftekhari