Haji Faramarz Asef





حاجی

    متن آهنگ حاجی از فرامرز آصف

    آ....ی
    یک روز
    یک روز
    یک روز دل افروز

    که با صد قر و اطفارحاجی فیروز
    میداد مژده نوروز

    پدر جد همین شخص جوانمرد خوش اخلاقی که امروز
    توی ملک پدر گنده‌ی من اجاره نشینه

    اونوقت سفره‌های نذری می‌چینه
    اومد خدمت با حکمت با حشمت با شوکت با دولت

    صاحب صاحب صاحب کرم عاقبت اندیش فرنگی‌وش نیکوروش نیک‌ خصال ملک‌آباد
    و قدر قدرت الحاج الحاج الحاج معیر ملک ابن ممالک

    یعنی جد پدرگنده‌ی بنده
    که بر مقبره‌اش نور ببارد که ای وای

    حاجی از دست زمونه دل ما تنگ و رخم زرد و حواسم بی حواسست
    و گر از خاطر ناچیز بخواهیحال ما وصفی نداره

    بسکه از کله شب تا دم صبح
    خوراک ما
    خوراک ما
    خوراک ما گشنه پلو و خورش دل ضعفه شده

    دل صاحب مرده من قار قارو قارقار قارو قارقار قاروقارقار می‌کنه و هی منو بیدار می‌کنه

    اِ، قار قارو قارقار قاروقارقار می‌کنه و هی تو رو بیدار می‌کنه؟


    بسکه شست دست راستم پنیر و رو نون سفت چلوندونه
    هی همچین‌همچین همچین‌همچین همچین‌همچین کرده

    شست دست راستم انگاری کلفت شده درشت شده درست مثل ترب شده

    اِ، کلفت شده درشت شده درست مثل ترب شده؟

    حاجی یه تکون
    حاجی دو تکون

    حاجی ته کیسه‌تو بتکون
    حالا دیگه منو سر ندوون

    ببین چه زار و خسته‌ام
    هلاک نکن بابا دیگه مارو تو این زمونه
    ببین شب و روز منو و فقط وفقط خدا می‌دونه

    حاجی
    بسکه از جبر زمونه
    روی کاغذغذغذغذ گردن و دنبه سینه و رون و کپل و راسته نوشتم

    کاغذو تو اب جوش هی همچین‌همچین همچین‌همچین همچین‌همچین کرده

    و خوراک آب کاغذ و با نمک چشیدم

    دل صاحب مرده‌ی من اوستای نقاشی شده

    خط و می‌کشه و رسم می‌کشه و هی عکس گوسفند می‌کشه

    اِ، خط و می‌کشه و رسم می‌کشه و هی عکس گوسفند می‌کشه

    آ..ی .آ...ی
    حاجی

    دویدم و دویدم به شهر غم رسیدم
    اما دلم تو این شهر طاقت غم نداره

    حاجی سر جدت قسم
    نگو نه که خیلی خسته‌ام

    یه رحمی بر دلم کن
    تو حل مشکلم کن

    این خسته‌ی ما
    طاقت غم نداره


    به هر حال به هر حال
    به هر حال

    به هر حال
    به من قرض بده

    یک دو سه قطعه
    زر زرد زر سرخ

    افسونگر خناز
    به رنگ می و عناب

    که چون هست مرا زخم به اثنی عشر و میل سیاحت به سر
    و عزم سفر در دل و لیکن لیکن

    لیکن همه گویند که خرج سفر و ماندن و خوش بودن در ملک اروپا بسیار گرانست
    گفتی که گرانست؟

    بسیار گرانست
    چیزی که عیانست چهحاجت به بیان است
    چیزی که عیانست چهحاجتبه بیان است

    چیزی که عیانست چهحاجتبه بیان است
    چیزی که عیانست چهحاجتبهبیان است



Download Haji Faramarz Asef