Shaparak Rama





شاپرک

    متن آهنگ شاپرک از راما

    زیر این طاق کبود
    یکی بود یکی نبود
    مرغ عشقی خسته بود
    که دلش شکسته بود

    اون اسیر یه قفس
    شب و روزش بی نفس
    همه ی آرزوهاش
    پر کشیدن بود و بس

    تا یه روز شاپرک
    نگاش و گوشه ای دوخت
    چشش افتاد به قفس
    دل اون بد جوری سوخت

    زود پرید روی درخت
    توو قفس سرک کشید
    توو چشم مرغ اسیر
    غم دلتنگی و دید

    دیگه طاقت نیاورد
    رفت توی قفس نشست
    تا که از حرفهای مرغ
    شاپرک دلش شکست

    شاپرک گفت که بیا
    تا با هم پر بکشیم
    بریم تا اون بالاها
    سوار ابرها بشیم

    یه دفعه مرغ اسیر
    نگاهش بهاری شد
    بارون از برق چشماش
    روی گونش جاری شد

    شاپرک دلش گرفت
    وقتی اشک اونو دید
    با خودش یه عهدی بست
    نفس سردی کشید

    دیگه بعد از اون قفس
    رنگ تنهایی نداشت
    توی دوستی شاپرک
    ذره ای کم نمیذاشت

    تا یه روز یه باد سرد
    میون قفس وزید
    آسمون سرخابی شد
    سوز برف از راه رسید

    شاپرک یخ زد و یخ
    مرد و موندگار نشد
    چشماش و روو هم گذاشت
    دیگه اون بیدار نشد

    مرغ عشق شاپرک و
    به دست خدا سپرد
    نگاهش به آسمون
    تا که دق کردش و مرد



اUpload Shaparak