Baran By Amir Jan Saboori Amir Jan Saboori





باران

    متن آهنگ باران از امیر جان صبوری

    اگر شبها شب یلدا
    اگر روزها پر از غم بود
    قناعت بود و صبری بود
    اگر بسیار اگر کم بود
    همون شبها همون کابل
    برایم مثل عالم بود

    تو بودی در کنار من
    دلم جم بود دلم جم بود
    وای دانه دانه باران می بارید
    سوی باغ یاران می رفتیم

    دائم به تماشای مهتاب
    در کنار دریا می رفتیم
    کسی در فکر یارش بود
    کسی دنبال کارش بود

    خماری را خمارش بود
    شکاری را شکارش بود
    کسی مستانه می می زد
    به بام خانه نی میزد

    کسی از بابت دنیا
    نه می ترسید نه ری میزد
    اگر شبها شب یلدا
    اگر روزها پر از غم بود

    قناعت بود و صبری بود
    اگر بسیار اگر کم بود
    همون شبها همون کابل
    برایم مثل عالم بود
    تو بودی در کنار من
    دلم جم بود دلم جم بود
    وای دانه دانه باران می بارید
    سوی باغ یاران می رفتیم
    دائم به تماشای مهتاب
    در کنار دریا می رفتیم

    نه چشمی خسته خوابی بود
    نه جام تشنه آبی بود
    نه شهری عشق و ویرانی
    حریفی با حسابی بود

    جدایی خواب را دزدید
    زلال آب را دزدید
    از آن شبهای مهتابی
    کسی مهتاب را دزدید

    اگر شبها شب یلدا
    اگر روزها پر از غم بود
    قناعت بود و صبری بود
    اگر بسیار اگر کم بود

    همون شبها همون کابل
    برایم مثل عالم بود
    تو بودی در کنار من
    دلم جم بود دلم جم بود

    وای دانه دانه باران می بارید
    سوی باغ یاران می رفتیم
    دائم به تماشای مهتاب
    در کنار دریا می رفتیم

    وای دانه دانه باران می بارید
    سوی باغ یاران می رفتیم
    دائم به تماشای مهتاب
    در کنار دریا می رفتیم



اUpload Baran By Amir Jan Saboori