Madineh Hossein Keshtkar Booshehri





مدینه

    متن آهنگ مدینه از حسین کشتکار بوشهری

    مدینه آمدم اما پریشان حال و درمانده
    به پایی خسته و پر آبله از راه وا مانده
    به شادی رفته بودم با غم و اندوه برگشتم
    به احوالی نزار و با تنی بی‌روح برگشتم
    به وقت رفتنم بودند به هر سویم برادرها
    چنان ماهی که گردش را گرفتند خیل اخترها
    حسینم هم چو خورشید جهان‌تابِ فروزنده
    ابوالفضلم به گردم بود چنان ماه تابنده
    ***
    به یک سو عون و عبدالله به یک سو در خروش اکبر
    به سوی دیگرم همچون محافظ قاسم و جعفر
    مدینه یک نشانی زان برادرها من آوردم
    به خون آغشته و صدپاره یک پیراهن آوردم
    به چشمم می‌کشم شاید که راه خانه را یابم
    به قد و قامتی خم گشته من کاشانه را یابم
    تو کنعانی مدینه عطر یاد یوسفم داری
    دلم از غصه خون کردی ز بس غمگین و غم‌باری
    مدینه کو جوانانت تو را خاموش می‌بینم
    تو را من با بقیه غصه‌ها هم‌دوش می‌بینم
    برایت قصه‌ای جانسوز از دشت غم آوردم
    برایت تا قیامت کوله‌باری ماتم آوردم
    میان کم‌تر از یک روز در دشت بلاپرور
    به خون غلطان به دست کوفیان اولاد پیغمبر
    ***
    به روی نیزه هفتاد و دو خورشید فروزانفر
    ز دشت کربلا قرآن به لب تا شانه غم یکسر
    مرا نگذاشت تنها در سفر حتی سر بی‌تن
    به روی نیزه‌ها دلواپس نگاهش بود سوی من
    ز لعن حیدری خاموش کردم فیتنه اعدا
    نمودم تا قیامت کربلا را سخت پا برجا
    ولی با این همه این دل ز سوز داغ می‌سوزد
    دو چشمانم نگاهش را به سوی خیمه می‌دوزد
    مدینه کی تو می‌دانی غم داغ برادر را
    مصیبت‌های هجران حسین و داغ اکبر را



اUpload Madineh