Omid E Zendegi Aref





امید زندگی (عهدیه)

    متن آهنگ امید زندگی (عهدیه) از عارف

    بهار من گذشته عشقم افسانه گشته
    ز بس در دوریش من خون دل خورد م خدایا
    از این بیگانگی دل خون شدم مرد م خدایا
    بهار من گذشته وفا افسانه گشته

    اگر او نبود امیدی دگر ندارم
    به جهان بجز او خیالی به سر ندارم
    چه کنم چه کنم که از او خبر ندارم
    خون شد به خدا این دل ز دست غم ها

    هر جا بوده من زیر و رو کرده ام
    به هر کجا من تو را جستجو کرده ام
    با این رنج و افسانه زندگی
    من از خدایم تو را آرزو کرده ام

    کنون که این دل نشسته تنها
    نمانده جز غم به سینه ما
    چه شد آن محبت به دل های ما خدایا

    کنون که این دل نشسته تنها
    نمانده جز غم به سینه ما
    چه شد آن محبت به دل های ما خدا



اUpload Omid E Zendegi