Tasnifeh Taranehyrh Man By Iraj Iraj





تصنیف ترانه من

    متن آهنگ تصنیف ترانه من از ایرج

    با زخم از ترانه من گل جلوه گر شد
    شب بی خبر با گل دید او بنگر سحر شد
    گل میکند تا ترانه من از نای خسته
    نم نم زند اتشم به جگر سازه شکسته


    در اینه هرچه مینگرم از جوانی اثر نیست
    در ساغر زندگانی من غیر خون جگر نیست
    مرغم که درگیر دام قفس رخصت ام از قفس نیست
    جز ساز دل در شب بی سحر همدمی همنفس نیست

    تا کی به ساز این و ان افسانه گشتن
    از خویش و از دنیای خود بیگانه گشتن
    با شلعه های بی کسی پیچیده در خویش
    در اتش اوارهگی پروانه گشتن
    من عهد مودد با او چو بستم با نشستم قفس را شکستم
    قفس را شکستم



اUpload Tasnifeh Taranehyrh Man By Iraj